دلهای پاک خطا نمیکنند سادگی میکنند و امروز سادگی پاکترین خطای دنیاست.
چهار شنبه 30 مرداد 1392برچسب:خانه ي دل,عكس,خدا,مهماني,جملات زيبا و كوتاه, :: 20:11 :: نويسنده : Rogayyeh
هر وقت دلت خواست ...
مهمانش کن ...
در بهترین جایی که او می پسندد !
گردان پشت ميدون مين زمين گير شد. چند نفر فتن معبر باز كنن،15ساله بود. چند قدم كه رفت برگشت،گفتند ترسيده! پوتين هاشو داد به يكي از بچه ها و گفت: تازه از گردان گرفتم حيفه،بيت الماله! و پا برهنه رفت...
شک نکن!
سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:عشق,عكس,جملات زيبا از دفاع مقدس,شهداي گم نام, :: 13:58 :: نويسنده : Rogayyeh
بي ارزش ترين انسان ها كسي است ... كه خوب بودن ديگران را بر حسب زرنگي خود بگذارد.
دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:پنج سال ديگر,كتاب هايي كه خوانده ايد,عكس,جملات كوتاه و زيبا, :: 12:10 :: نويسنده : Rogayyeh
شما پنج سال دیگر همانی خواهید بود که امروز هستید تنها تفاوتتان افرادی است که با آنها آشنا شدید و کتابهایی است که خواندید. چارلی ترمندوز جونز
دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:از اسم خودت راضي هستي؟, :: 11:37 :: نويسنده : Rogayyeh
یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:آه جبهه كو برادر هايم؟,عكس,دفاع مقدس,جملات زيبا از دفاع مقدس,شعر از شهدا, :: 14:18 :: نويسنده : Rogayyeh
آن روزهای روشن و آیینههای صاف
شبهای شور و رزم و کمین، یادشان بخیر
آن دسته دسته شاپرکانی که پر زدند
تا لمس شعلههای یقین، یادشان بخیر
دستان رو به علقمهی مانده روی خاک
پاهای بوسه داده به مین، یادشان بخیر
چندین هزار یوسف از اینجا گذشتهاند
ما ماندهایم و آه و همین «یادشان بخیر»
حتی هنوز روشن و جاریست ردشان
این گوشه، پای نهر... ببین! یادشان بخیر.
خاطرهى شهدا را بايد در مقابل طوفان تبليغات دشمن زنده نگهداشت. يادمان باشد آرامش امروز را مديون ديروزيم...ديروز و جوانهايش
شنبه 26 مرداد 1392برچسب:معناي لوگوي جديد گوگل چيست؟,عكس,لوگوي جديد گوگل, :: 10:43 :: نويسنده : Rogayyeh
در فرهنگ لغت انگلیسی go به معنای رفتن است ogle به معنای چشم چرانی کردن حال اگر با معادله ریاضی که در عکس به آن اشاره شده و بخواهیم آن را + کنیم میشود go+ogle به معنای برو چشم چرانی کن. برگرفته ازwww.motahari313.loxblog.com
مراسم اقرار نمادين به گناه در روز جهاني جوانان در ريودوژانيرو برزيل
توزيع ناهار در مدرسه اي ابتدايي در هند
تمرينات پليس نظامي در گوژو چين
آکواريومي در سئول
پنج شنبه 17 مرداد 1392برچسب:اخلاص,عكس,جملات زيبا از شهدا,جملات كوتاه از شهيد ابراهيم همت, :: 11:37 :: نويسنده : Rogayyeh
از طرف من به جوانان بگوييد چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپا خيزيد و اسلام خود را دريابيد.
فقط در يك صورت حق داريم ديگري را از بالا نگاه كنيم
و آن هم براي گرفتن دست اوست...
وقت خواب قدري فكر كنيم...
امروز چه كرده ايم كه فردا لايق زنده ماندن باشيم. يادمان باشد آمده ايم زندگي كنيم
تا قيمت پيدا كنيم
نه آنكه به هر قيمتي زندگي كنيم...
به جان خودت بیفت!
سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:علي وار بودن,شيعه علي ,عكس,سخنان دكتر شريعتي درباره ي امام علي(ع), :: 13:21 :: نويسنده : Rogayyeh
ما يك ملت «دوستدار علي» هستيم، اما نه «شيعه علي »!
چراكه شيعه علي ، علي وار بودن، علي وار انديشيدن،
علي وار احساس كردن در برابر جامعه، علي وار مسؤوليت احساس
كردن و انجام دادن و در برابر خدا و خلق، علي وار زيستن، علي وار
پرستيدن و علي وار خدمت كردن است.
دكتر شريعتي
سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:امام علي(ع),جملات دكتر شريعتي درباره ي علي(ع),عكس,جملات زيبا از امير المومنين, :: 13:15 :: نويسنده : Rogayyeh
مگر با کلمات می توان از علی سخن گفت ؟
باید به سکوت گوش فرا داد تا از او چه ها می گوید ؟
او با علی آشناتر است. ..........
رساتر و عمیق تر ،زیبا تر ، اثر بخش و آموزنده تر بود.
کدام عبارت؟کدام جمله؟
آن ۲۵ سال سکوت علی است. ........
«شيعه علي بودن» از «چون علي عمل كردن» شروع ميشود. دكتر شريعتي
الهی
دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:جديدترين روش براي اونايي كه سر كلاس خوابشون ميبره!,عكس, :: 19:37 :: نويسنده : Rogayyeh
یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:یک شب ,عكس,جملات زيبا,متن شهادت امام علي(ع), :: 13:12 :: نويسنده : Rogayyeh
خیز، اى بنده محروم و گنهکار بیا یک شب اى خفته غفلت زده بیدار بیا بس شب و روز که در زیر لَحَد خواهى خفت دَم غنیمت بشمار امشب و بیدار بیا . . .
شنبه 5 مرداد 1392برچسب:نور خدا,جملات زيبا و كوتاه,جملات شهيدان,شهيد حسين فاتحي نژاد, :: 13:33 :: نويسنده : Rogayyeh
خواستند نور خدا را با آب دهانشان خاموش كنند، غافل از اينكه نور خدا خاموش نمي شود. شهيد حسين فاتحي نژاد
« عکس شهدا را به دیوار می زنیم و عکس آن حرکت می کنیم» نمی دانم از کجا شروع کنم ، از دلتنگیم نسبت به شهیدان بگویم و یا از اوضاع اسفناک جامعه ، جامه ای که در آن دیگر غیرت و حیا و عفت جایگاهی ندارد . محمد جان ، چه خوب شد نبودی که ببینی شهر در محاصره صدامیان فرهنگی است . اگر در میان ما بودی ، فقط خون دل خوردن نصیبت می شد . شهید محمد جهان آرا ، مردان ما ، غیرت خود را قورت داده اند و با زنان و دختران نیمه عریان خود در خیابان ها و پارک ها پرسه می زنند ، ای کاش کار به اینجا ختم می شد ، دیگر چیزی در مورد بدحجابی و بی غیرتی به تو نگویم که « الحر تکفیه الاشاره » . ای شهید مجید بقائی عزیزم ، وقتی که در خیابان انقلاب ، عکس وچهره ی مبارکت را می بینم ، سرم را به زیر می اندازم و به عکست نگاه نمی کنم ، فکر نکن که من تو را دوست ندارم ، نه اینچنین نیست ، اما وقتی که چهره ی نورانی تو را می بینم ، از خجالت و شرم ، آّب می شوم و سرم را به زیر می اندازم . نمی دانم شهدا اگر ما را ببینند چگونه با ما رفتار می کردند ؛ زیرا که آنها شاهد و ناظر ما هستند . ای خواهرم ، شهدا ، سرخی خونشان را فدای سیاهی چادر تو کردند ، تو را به خون پاک شهدا ، حجابت را رعایت کن و ما را جلوی شهدا رو سیاه مکن . شهداء از همه ی ما گله دارند ؛ به ما می گویند : جامعه ی با عفتی را به شما امانت دادیم ، پس چرا در حفظ امانت کوتاهی کردید .
يادمان باشد آرمش امروز را مديون ديروزيم...ديروز و جوانهايش
جمعه 4 مرداد 1392برچسب:تا تو چه كرده باشي,عكس,جملات كوتاه و فلسفي,جملات شهيدان,جملات شهيد محمد حسين تجلي, :: 18:21 :: نويسنده : Rogayyeh
جنگ براي صلح پايدار تكليفي بود كه شهيدان بدان عمل كردند؛ تا تو چه كرده باشي! شهيد محمد حسين تجلي
جمعه 4 مرداد 1392برچسب:اي ايمان,عكس,جملات زيبا و فلسفي,جملات دكتر شريعتي, :: 18:11 :: نويسنده : Rogayyeh
قدر به تو خدمت کرده ام ای ایمان , ای ایمان ! گر چه کرامتها و سخاوت های شگفت تو کمر مرا سخت شکسته است و این همه بار منت بر دوش هایم سنگینی می کند و گردنم را خم کرده است , چنانکه یارای آن را که در روی تو راست بنگرم و در چشم تو آزاد بیا ویزم ندارم . اما کار مرا تصدیق کن برادر , انصافم ده که صعب تر بود ! من زنده ماندن را انتخاب کردم درست در آن حال که مردن آسانتر از ماندن بود !
شهيد يوسف قرباني متولد:1345 شهادت:1365
خواستم در چند جمله يوسف را معرفي كنم.ديدم او كسي نيست كه در قالب كلمات بگنجد.به حاج عباس دوست صميمي اش گفتم:يوسف را معرفي كن! گفت:يوسف!كسي بود كه خارج از ظرفيت آدم ها شوخي ميكرد. حاج علي چام:يوسف ان قدر روح با كرامتي داشت كه با شوخي هايش سعي ميكرد درد هاي بي كسي خود را پنهان كند. چند دقیقه قبل از عمليات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او می پرسد: آقا یوسف غواص یعنی چی؟ او پاسخ می دهد: غواص یعنی مرغابی امام زمان (عج). گراز در موقعيت قجريه كه بوديم يكي دوبار گراز به چادر بچه ها حمله كرده بود.شب ها بيرون رفتني خيلي احتياط ميكرديم.با يوسف،ابوالفضل،يوسف خوييني توي يك چادر بوديم.ابوالفضل فرمان ده ي گروهان بود.جدي و با اخلاق! شب تازه از تمرين غواصي برگشته بوديم و لش مان افتاده بود توي چادر.يوسف ته چادر مي خوابيد.پلك هايم داشت سنگين مي شد كه بلند شد و لگد كنان از روي ما رد شد. ابوالفضل زير لب غر زد: -كوري!پامو له كردي! دست و پايم را جمع كردم و خزيدم زير پتو كه برگشتني لگدم نكند.ابوالفضل كه خواب از سرش پريده بود گفت: -معلومه كجا داري ميري؟ -هيچي!خوابم نمي بره دارم مي رم هوا خوري. گفتم: -حالا نميشه از پشت چادر بري؟با خنده گفت: -چشم!اومدني از ان طرف ميام. دوباره داشت خوابم مي برد كه صداي داد و فرياد يوسف بلند شد. -آي...گراز...گرازا اومدن... و بعد چيزي محكم از در پشتي چادر تپيد توي چادر و افتاد روي ابوالفضل و من.ابوالفضل كه هراسان از خواب پريده بود نعره ي دردناكي كشيد: -آي كله ام! پاهايم زير سنگيني اش كوفته شده بود.ترسيده بودم گراز آمده بود توي چادر؟خودم را كشيدم كنار چادر كه يكدفعه صداي هر هر خنده ي يوسف بلند شد.حرصم گرفته بود.با لگد پرتش كردم وسط چادر و پاهايم را كشيدم عقب. پهن شده بود وسط چادر و از خنده ريسه مي رفت.ابوالفضل دست گذاشته بود روي سرش و ناله ميكرد. -تو آدم نميشي؟!اين مسخره بازيات كي تموم ميشه؟نميبيني اينجا خوابيديم؟! وبا پا لگدي بهش زد او كه هنوز از رو نرفته بود خودش رو كشيد عقب و با خنده گفت: -آ ابوالفضل نديدي عجب گرازي بود!داشت منو ميخورد...خدَا بهم رحم كرد...! ابوالفضل كه از بي خيالي يوسف حسابي كفري شده بود گفت: -شيطونه ميگه گوشش رو بگير و بندازش بيرونا! برگرفته از كتاب ماه ماهي دوستان عزيز در روز هاي آينده بيشتر راجع به اين شهيد خواهم نوشت. يادمان باشد كه آرامش امروز را مديون ديروزيم...ديروز و جوانهايش
یکی از بالاترین مدارجی که می توان به آن رسید بی نیازی از تعریف و تمجید دیگران است . . .
چهار شنبه 2 مرداد 1392برچسب:وصيت نامه ي شهدا,عكس,شهيد حسين فاتحي نژاد,شهداي زنجان, :: 20:29 :: نويسنده : Rogayyeh
شهيد حسين فاتحي نژاد نام پدر: میکائیل تولد:1343 شهادت: 24 آبان ماه 1361
................................ بسم الله الرحمن الرحيم
«و اعدوالهم مستطعتم من قوه»
2500 سال بود كه ملت مسلمان و ستمديده ما زير چكمه هاي استعمار و در تاريكي ظلمات استثمار مي شد.
ملت ما فرياد كنان بر طاغوتيان مي تاختند كه تا حق پايمال شده خويش را باز پس بگيرند و طاغوتيان چنان صدايشان را در گلويشان خفه مي كردند و خون پاك اين امت مسلمان را به زمين مي ريختند و خون پاكشان زمين را رنگين مي كرد. ولي سرانجام [براي پايان] دادن به اين جنايتها و آزادي مستضعفان از زير يوغ استعمار، سيدي از تبار حسين (ع) از شهر خون و قيام (قم) بپا خاست و چنان بر طاغوتيان شوريد كه پوزه طاغوتيان به خاك ماليده شد و سرانجام پس از 15 سال مبارزه پي در پي امت اسلامي به رهبري امام خميني بر طاغوت پيروز شدند و نظام طاغوتي و شاهنشاهي در كشور ما واژگون شد و اينجا بود كه منافع استعمارگران شرق و غرب و تمام ابر جنايتكاران دنيا در منطقه به خطر افتاد و اينجا بود كه خواستند نور خدا را با آب دهانشان خاموش كنند، غافل از اينكه نور خدا خاموش نمي شود. آري براي نابودي اين انقلاب ابر جنايتكاران دست به هر جنايتي زدند توطئه پشت سر توطئه ها خنثي شد ديگر نتواستند كاري بكنند ولي نوكر بي اختيار خود را در منطقه رژيم كثيف بعث عراق را وادار كرند به كشور اسلامي ما حمله كند و اين عروسك ابر جنايتكار ها با اجازه ي آن ها و با كمك آن ها به بلاد اسلامي ايران بي رحمانه حمله كردند كه به جنايتي دست زد و در صفحه ي تاريخ روي جنايتكاران را سفيد كرد و با ريختن خون جوانان پاك نام خود را در جنايت كاري به نسلهاي بعدي به ارمغان گذارد و اكنون اين وصيت نامه ي را در سنگر مي نويسم و وقت آن را ندارم كه از جنايات بي شمار صداميان به شما بنويسم بگذريم از اين مسئله ما براي دفاع از خون فرزندان اين مرز و بوم آمديم كه با هجوم وحشيانه مزدورانه ي بعثي خون پاكشان زمين كشور اسلاميمان را رنگين كرد.ما براي دفاع از يتيماني آمديم كه در حمله ي وحشتناك بعثيان پدر و مادر خويش را از دست دادند و ما براي دفاع از آوارگاني كه خانه هايشان در زير بمب و توپ و تانك دشمنان اسلام ويران گشت. قسم! قسم به آن خدايي كه همواره پشت و پناه مستضعفان و در هم كوبنده ي مستكبران بوده و هست.قسم به اشك يتيمان اين انقلاب كه تا آخرين قطره ي خونمان و تا آخرين فشنگمان واگر تمام سلاحمان تمام شود با چنگ و دندان با دشمنان سفاك اساام عزيزمان خواهيم جنگيد. و هان اي برادر و خواهر مسلمان بالاخره با رزممان يا به زيارت حسين بن علي(ع)رهبر آزادگان جهان خواهيم رفت يا خونمان را نثار اسلام عزيز و قاطي خون حسين(ع)خواهيم كرد و شهادت چيزيست كه علي بن ابيطالب به آرزوي شهادت زندگي مي كرد و به همين خاطر بود كه هنگام ضربت خوردن از سرش فرمود:«فزت برب الكعبه»بلي برادر جان منطق شهيد سوختن است و روشن كردن به قول استاد شهيد مرتضي مطهري مَثَل شهيد مَثَل آن شمعي است كه مي سود تا ديگران از روشنائيش استفاده كنند. آري شهيدان به خون غلطيدند و خون خود را قاطي خون حسين(ع) كردند و تا آخرين قطره ي خونشان با دشمن كافر جنگيدند و كشته شدن در اين راه را بر زندگي ننگين بار را ترجيح دادند و بر ما پيام دادند ود اين پيام را با خونشان امضا كردند اكنون بشنويد پيام شهيدان گلگون كفنان را :هان اي امت حزب الهي و شهيد پرور ايران فرمان امام عزيزمان را مو به مو اجرا كنيد و هميشه به امام دعاكنيد و باري بشنويد كه منافقين از خدا بي خبر را به حال خود وامگذاريد كه مبادا از سوراخ موش ها به در آيند و عزيزان اين امت اسلامي را از ما بگيرند. و در آخر پيامي به ادارجات و ارگان هاي انقلابي كه اي آنهايي كه در ميز و صندلي هاي اين ادارجات و ارگان ها نشسته ايد بدانيد كه پايه ي اين ميز و صندلي ها از خون شهيدان است پس در كار خود با خلوص و بي ريا و فقط براي رضاي خدا كار كنيد نه براي رسيدن به قدرت و مقام و مهم تر اينكه از نفوذ ضد انقلابيون و منافقين بد تر از كافر جلوگيري كنيد كه اين پيام را شهدا با خون خود امضا كرده اند. والسلام امضا حسين فاتحي نژاد 5/8/1361 به دليل اينكه وصيت نامه ي شهيد در جيبش بوده و با اصابت گلوله قسمت هايي از آن خوني شده بعضي كلمات كه مشخص نبوده بعدا اضافه شده. يادمان باشد آرامش امروز را مديون ديروزيم...ديروز و جوانهايش براي شادي روح امام و شهدا صلوات
خدایا
چهار شنبه 2 مرداد 1392برچسب:جملات شهيد محمد حسين تجلي,عكس,شهدا,شهداي زنجان, :: 9:46 :: نويسنده : Rogayyeh
عجب درديست از يك سو بايد بميريم، شهيد فردا شويم و از سوي ديگر بمانيم تا فردا شهيد نشود. آري نگران فرداييم فردايي كه به خاطر آن شهيد ميشويم. شهيد محمد حسين تجلي دوستان عزيزخيلي ها شهيد تجلي را با دست نوشته هايش ميشناسند. محمدحسین در بیست و چهارمین بهار زندگی اش سرخ رویید و ساقه ای از وجودش را به ما بخشید اگر دوست داری او را بیابی , خیلی دور نیست , شاید در وجود خودت باشد , اگر بگردی پیدایش می کنی . "من سرخ روییدم و قبل از اینکه به زردی گرایم ساقه ای از سرخی وجودم را به آن که خواهد خواهم شد و او نیز سرخ خواهد رویید , شاید که او تو باشی"
دستنوشته ها- نامه ها و خاطرات محمدحسین در کتاب صرف خون جمع آوری شده است.بهتون توصيه ميكنم حتما اين كتاب را مطالعه كنيد. يادمان باشد كه آرامش امروز را مديون ديروزيم...ديروز و جوانهايش
سه شنبه 1 مرداد 1392برچسب:دانه هاي دل,عكس,جملات زيبا و كوتاه,سهراب سپهري, :: 12:14 :: نويسنده : Rogayyeh
مــن،
انــاری را مــی کنــم، دانــه! بــه دل مــی گــویــم، خــوب بــود ایــن مــردم، دانــه هــای دلشــان، پیــدا بــود . . .
"سهراب سپهری"
|