شهيد يوسف قرباني متولد:1345 شهادت:1365
خواستم در چند جمله يوسف را معرفي كنم.ديدم او كسي نيست كه در قالب كلمات بگنجد.به حاج عباس دوست صميمي اش گفتم:يوسف را معرفي كن! گفت:يوسف!كسي بود كه خارج از ظرفيت آدم ها شوخي ميكرد. حاج علي چام:يوسف ان قدر روح با كرامتي داشت كه با شوخي هايش سعي ميكرد درد هاي بي كسي خود را پنهان كند. چند دقیقه قبل از عمليات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او می پرسد: آقا یوسف غواص یعنی چی؟ او پاسخ می دهد: غواص یعنی مرغابی امام زمان (عج). گراز در موقعيت قجريه كه بوديم يكي دوبار گراز به چادر بچه ها حمله كرده بود.شب ها بيرون رفتني خيلي احتياط ميكرديم.با يوسف،ابوالفضل،يوسف خوييني توي يك چادر بوديم.ابوالفضل فرمان ده ي گروهان بود.جدي و با اخلاق! شب تازه از تمرين غواصي برگشته بوديم و لش مان افتاده بود توي چادر.يوسف ته چادر مي خوابيد.پلك هايم داشت سنگين مي شد كه بلند شد و لگد كنان از روي ما رد شد. ابوالفضل زير لب غر زد: -كوري!پامو له كردي! دست و پايم را جمع كردم و خزيدم زير پتو كه برگشتني لگدم نكند.ابوالفضل كه خواب از سرش پريده بود گفت: -معلومه كجا داري ميري؟ -هيچي!خوابم نمي بره دارم مي رم هوا خوري. گفتم: -حالا نميشه از پشت چادر بري؟با خنده گفت: -چشم!اومدني از ان طرف ميام. دوباره داشت خوابم مي برد كه صداي داد و فرياد يوسف بلند شد. -آي...گراز...گرازا اومدن... و بعد چيزي محكم از در پشتي چادر تپيد توي چادر و افتاد روي ابوالفضل و من.ابوالفضل كه هراسان از خواب پريده بود نعره ي دردناكي كشيد: -آي كله ام! پاهايم زير سنگيني اش كوفته شده بود.ترسيده بودم گراز آمده بود توي چادر؟خودم را كشيدم كنار چادر كه يكدفعه صداي هر هر خنده ي يوسف بلند شد.حرصم گرفته بود.با لگد پرتش كردم وسط چادر و پاهايم را كشيدم عقب. پهن شده بود وسط چادر و از خنده ريسه مي رفت.ابوالفضل دست گذاشته بود روي سرش و ناله ميكرد. -تو آدم نميشي؟!اين مسخره بازيات كي تموم ميشه؟نميبيني اينجا خوابيديم؟! وبا پا لگدي بهش زد او كه هنوز از رو نرفته بود خودش رو كشيد عقب و با خنده گفت: -آ ابوالفضل نديدي عجب گرازي بود!داشت منو ميخورد...خدَا بهم رحم كرد...! ابوالفضل كه از بي خيالي يوسف حسابي كفري شده بود گفت: -شيطونه ميگه گوشش رو بگير و بندازش بيرونا! برگرفته از كتاب ماه ماهي دوستان عزيز در روز هاي آينده بيشتر راجع به اين شهيد خواهم نوشت. يادمان باشد كه آرامش امروز را مديون ديروزيم...ديروز و جوانهايش
|